جدول جو
جدول جو

معنی حسن کاتب - جستجوی لغت در جدول جو

حسن کاتب(حَ سَ نِ تِ)
ابن محمد بن حسن بن ابن محمد حمدون بغدادی، معروف به ابن حمدون و ملقب به تاج الدین (547-608 هجری قمری). او راست: ’اخبار الشعرا’. (هدیه العارفین ج 1 ص 280)
ابن محمد بن علی بن حمدون مکنی به ابوسعد بغدادی. درگذشتۀ 546 هجری قمری او راست: ’معرفه الاعمال و الحساب’. (هدیه العارفین ج 1 ص 278)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ نِ تِ)
ابن قاسم بن محمد بن ایوب بن شمون معروف به ابوعبدالله کاتب. او راست: ’اسماء امیر المؤمنین’ و ’التوحید’ که ابوطالب انباری. متوفی 356 هجری قمری آنها را از وی روایت کند. (ذریعه ج 2 ص 65 و ج 4 ص 478)
ابن یاسین بن محمد. او راست: لمحهالمختطف که در 780 هجری قمری 1378/ میلادی تألیف کرده است. (معجم المؤلفین از ایضاح المکنون)
ابن علی بن حسین معروف به ابن خازن و مکنی به ابوالفوارس. متوفی 502 ه. ق
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ)
نحوی. ملقب به حسام الدین کاتی، که در 760 هجری قمری درگذشته. او راست: ’شرح مختصر ایساغوجی’ و شرح مفتاح العلوم. (هدیهالعارفین ج 1 ص 286) و رجوع به حسام الدین کاتی شود
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ)
ابن عبدالله آق حصاری قاضی حنفی زاهد بسنوی. درگذشتۀ 1025 هجری قمری او راست: ازهار الروضات و ده کتاب دیگر که در هدیهالعارفین ج 1 صص 291-292 و کشف الظنون یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ)
ملا حسن کاشی، آملی شاعر و معاصر علامۀ حلی. درگذشتۀ 726 هجری قمری او راست: ’هفت بند’ در مدایح اهل بیت و کتاب انشاء. و قبر وی در حجره ای معروف در آغاز بازار ’سوق العتیق’ در شهر کاظمین نزدیک قبر سید شریف مرتضی بوده و آن مقبره در سال 1353 هجری قمری در میان خیابان افتاد. (ذریعه ج 2 ص 391 و ج 9 ص 245) (روضات الجنات 171)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ تِ)
ابن عبدالله برسوی (1077-1157 هجری قمری). متخلص به هاتف و قاضی توقاد بود. دیوان شعر ترکی دارد. (هدیه العارفین ج 1 ص 298)
لغت نامه دهخدا
(حُ نِ اَ دَ)
خوش رفتاری کردن:
منظور خردمند من آن ماه که او را
با حسن ادب شیوۀ صاحب نظری بود.
حافظ
لغت نامه دهخدا
ابن وهب بن سعید بن عمرو بن حصین کاتب بغداد. معروف به ابن وهب، عهده دار دیوان رسائل معتمد عباسی بودو در 280 هجری قمری درگذشت. او راست: ’دیوان الرسائل’. (هدیه العارفین ج 1 ص 268) (الاعلام زرکلی چ 1 ص 241)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن حسن. وی کاتب محمد بن محمود سبکتکین بود، و او ذواللسانین بوده است و در هر دو زبان عربی و فارسی شعر می گفت. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ونیز رجوع به لباب الالباب عوفی چ لیدن ج 1 ص 26 شود
لغت نامه دهخدا
ابن حسن کاتب. از شعرای مصر بودو دیوان او سی ورقه است. (از الفهرست ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا